اعصاب مغزي

اخبار پزشكي

اعصاب مغزي

اعصاب مغزي

تست نوار عصب عضله


از ويكي‌پديا، دانشنامهٔ آزاد


اعصاب مغزي يا جمجمه‌اي (به انگليسي: Cranial nerves) قسمتي از دستگاه عصبي محيطي هستند كه از هسته‌هاي ساقه مغز منشاء مي‌گيرند (به جز عصب بويايي و بينايي). تعداد اعصاب مغزي، دوازده جفت است. به غير از اعصاب بويايي و بينايي كه در حقيقت قسمتي از دستگاه عصبي مركزي هستند، بقيه آن‌ها همانند اعصاب نخاعي، جزئي از دستگاه عصبي محيطي به شمارمي آيند. در ارتباط با نخاع، ۳۱ جفت عصب نخاعي از نخاع منشعب مي‌شوند. از تفاوت‌هاي مهم اين دو بخش دستگاه عصبي محيطي نسبت به هم، اين است كه در اعصاب مغزي برخلاف اعصاب نخاعي، تقسيم پيوسته و منظمي به ريشه‌هاي قدامي (پيشين) و خلفي (پسين) وجودندارد.[۱] اين مسئله، بيشتر به علت تكامل و پيچيده‌تر بودن اعصاب مغزي در مقايسه با اعصاب نخاعي است.

اعصاب مغزي، عملكرد حسي خالص يا حركتي خالص يا عملكرد حسي-حركتي دارند. عصب بويايي و بينايي فقط حسي هستند، درحالي كه اعصاب مغزي مربوط به حركات چشم (زوج‌هاي ۳٬۴٬۶)، زوج ۱۱ و زيرزباني (عصب دوازدهم) فقط نقش حركتي دارند. برخي از اين اعصاب، همانند زوج‌هاي ۹٬۷٬۵ و ۱۰ مختلط (حسي-حركتي) هستند. عصب هشتم مغز، اساساً يك عصب حسي است كه در تعادل بدن نيز نقش دارد.


فهرست
۱    نام و هسته‌هاي اعصاب مغزي
۱.۱    عصب بويايي (Olfactory nerve)
۱.۲    عصب بينايي (Optic nerve)
۱.۳    عصب حركتي چشمي (Oculomotor nerve)
۱.۴    عصب قرقره‌اي (Trochlear nerve)
۱.۵    عصب سه شاخه (Trigeminal nerve)
۱.۶    عصب اشتقاقي (Abducens nerve)
۱.۷    عصب چهره‌اي (Facial nerve)
۱.۸    عصب دهليزي حلزوني (Vestibulocochlear nerve)
۱.۹    عصب زباني حلقي (Glossopharyngeal nerve)
۱.۱۰    عصب واگ (Vagus nerve)
۱.۱۱    عصب فرعي (Accessory nerve)
۱.۱۲    عصب زيرزباني (Hypoglossal nerve)
۲    پانويس
۳    جستارهاي وابسته
۴    منابع
نام و هسته‌هاي اعصاب مغزي
تعداد اعصاب مغزي دوازده جفت است كه به ترتيب عبارتنداز:

عصب بويايي
عصب بينايي
عصب حركتي چشمي
عصب قرقره‌اي
عصب سه قلو يا سه شاخه
عصب ابدوسنس
عصب چهره‌اي
عصب دهليزي حلزوني
عصب زباني حلقي
عصب واگ
عصب فرعي
عصب زيرزباني
عصب بويايي (زوج يكم) و بينايي (زوج دوم) فاقد هسته هستند، درحالي كه بقيه اعصاب مغزي داراي يك يا چند هسته مي‌باشند.

عصب بويايي (Olfactory nerve)
به نام زوج يكم شناخته مي‌شود و همانند عصب بينايي فاقد هسته است. اطلاعات بويايي برخلاف پيام‌هاي ساير حواس، از هسته‌هاي تالاموس عبور نمي‌كنند. مسير بويايي به قشر مغز يك طرفه است و هم چنين برخلاف بسياري از راه‌هاي حسي ديگر كه به طرف قشر مغز مي‌روند، تقاطع نمي‌كنند. عصب بويايي، بسيار كوتاه است.

عصب بويايي جزئي از دستگاه بويايي مي‌باشد كه اين دستگاه از قسمت‌هاي زير تشكيل شده‌است:

اپي تليوم بويايي. گيرنده‌هاي بويايي در اين قسمت قرارمي‌گيرند. سلول‌هاي گيرنده‌هاي بويايي، فيبرهاي عصب بويايي[۲] را مي‌سازند. اين نورون‌ها، دوقطبي هستند و آكسون آن‌ها از طريق استخوان اتموييد وارد جمجمه مي‌شود و در نهايت به پياز بويايي.[۳] ختم مي‌شوند.
پياز بويايي.
مسير بويايي كه شامل راه بويايي و نوار بويايي است.
نواحي قشري بويايي در نيمكره‌هاي مغزي.
عصب بينايي (Optic nerve)
زوج دوم مربوط به عصب بينايي بوده كه جزئي از دستگاه بينايي است. ازنظر بافت شناسي، فيبرهاي عصب بينايي از لايه هشتم شبكيه به نام لايه سلول‌هاي گانگليون[۴] منشاء مي‌گيرند. آكسون سلول‌هاي گانگليون شبكيه كه در لايه نهم قرارمي‌گيرند، عصب بينايي را مي‌سازند. ازنظر رويان شناسي، شبكيه يك برآمدگي از مغز پيشين (قدامي) و عصب بينايي، ماده سفيد مغز پيشين است.[۵] هر عصب بينايي، در حدود يك ميليون آكسون از نوع سلول‌هاي گانگليون شبكيه را انتقال مي‌دهد. بسياري از سلول‌هاي عصب بينايي در ناحيه كياسماي بينايي[۶] تقاطع مي‌كنند و به طرف مقابل مي‌روند و در طرف مقابل، راه بينايي[۷] را ايجادمي‌كنند. البته بسياري ديگر از آكسون‌ها بدون تقاطع، در راه بينايي همان طرف سيرمي‌كنند. بعد از راه بينايي، حدود ۹۰٪ فيبرهاي عصب بينايي به هسته زانويي خارجي[۸] تالاموس وارد مي‌شوند و بقيه به كاليكولوس فوقاني[۹](برجستگي فوقاني) و هسته پره تكتال[۱۰] مغز مياني مي‌روند.

فيبرهايي كه وارد هسته زانويي خارجي تالاموس مي‌شوند، در تالاموس با نورون‌هاي مربوطه سيناپس مي‌دهند و از طريق تشعشع بينايي[۱۱] به «قشر بينايي اوليه» در لوب پس سري(Occipital lobe) مي‌روند كه ناحيه ۱۷ برودمن ناميده مي‌شود. «قشر بينايي ارتباطي» نيز در دستگاه بينايي نقش دارد و ناحيه ۱۸ و ۱۹ برودمن را شامل مي‌شود. فيبرهاي «قشر بينايي ارتباطي» به برجستگي فوقاني (كاليكولوس فوقاني) مي‌روند كه مي‌تواند به هسته‌هاي اعصاب مغزي ۴٬۳ و ۶ از طريق برجستگي فوقاني جهت عمل عضلات چشم اثرگذارد. اين مسير (ارتباط قشر بينايي ارتباطي با برجستگي فوقاني) در تنگ كردن مردمك به هنگام نگاه كردن به يك شيء از نزديك (بدون رفلكس نوري مردمكي) نيز شركت مي‌كند.

فيبرهايي از عصب بينايي كه وارد دو برجستگي فوقاني از برجستگي‌هاي چهارگانه مغز مياني مي‌شوند، بيشتر جهت چرخش چشم‌ها، سر و تنه نقش دارند. فيبرهايي كه به هسته پره تكتال در مغز مياني مي‌روند، از طريق هسته پاراسمپاتيكي ادينگر-وستفال باعث تنگي مردمك‌ها به هنگام تاباندن نور مي‌شوند (رفلكس نوري مردمك).

عصب حركتي چشمي (Oculomotor nerve)
زوج سوم از اعصاب مغزي كه فقط حركتي است. اين عصب به بسياري از عضلات چشم عصب دهي مي‌كند. رشته‌هاي پاراسمپاتيكي جهت تنگ كردن مردمك نيز از طريق عصب سوم مغز انتقال مي‌يابد. سومين عصب مغزي دو هسته در مغز مياني دارد:

هسته حركتي چشمي (هسته اكولوموتور) جهت عضلات چشم
هسته ادينگر-وستفال جهت انقباض مردمك
عضلاتي كه توسط زوج سوم مغزي عصب دهي مي‌شوند:

ركتوس فوقاني جهت حركت كره چشم به بالا
ركتوس تحتاني
ركتوس داخلي جهت حركت كره چشم به داخل
مايل تحتاني
بالا برنده پلك فوقاني
عصب قرقره‌اي (Trochlear nerve)
زوج چهارم مغزي است كه هسته آن به همين نام در مغز مياني قراردارد. اين عصب، عضله مايل فوقاني مربوط به چشم را عصب رساني مي‌كند. وظيفهٔ اين عضله، چرخش كره چشم به سمت پايين و خارج است.

عصب سه شاخه (Trigeminal nerve)
اين عصب زوج پنجم مغزي است كه عملكرد حسي-حركتي دارد. نواحي پوست صورت، دندان‌ها، گونه، چانه، غشاهاي مخاطي دهان و بيني، حس درد زبان و قسمت پيشاني توسط عصب سه شاخه عصب دهي مي‌شوند. هسته‌هاي عصب سه شاخه عبارتنداز:[۱۲]

هسته حركتي عصب پنج (در پل مغزي)
هسته حسي اصلي عصب پنج (در پل مغزي)
هسته نخاعي عصب پنج (از پياز نخاع تا قطعه C2 نخاع) كه حسي است.
هسته مزانسفاليك عصب پنج (در مغز مياني و ناحيه فوقاني پل مغزي) كه در ارتباط با حس است.
آكسون‌هاي هسته حركتي عصب پنج، به عضلات ذيل مي‌روند كه در عمل جويدن نقش دارند:

تمپوراليس
ماستر
پتريگوييد خارجي
پتريگوييد داخلي
عصب اشتقاقي (Abducens nerve)
زوج ششم مغزي است كه هسته‌اي به نام ابدوسنس يا اشتقاقي در ناحيهٔ پل مغزي دارد. عضله ركتوس خارجي از طريق آن عصب مي‌گيرد. عمل عضله ركتوس خارجي، حركت كره چشم به خارج است.

عصب چهره‌اي (Facial nerve)
زوج هفتم را تشكيل مي‌دهد كه همانند زوج پنجم داراي شاخه‌هاي حسي-حركتي است. عصب هفتم داراي چهار هسته است و نسبت به اعصاب محيطي ديگر، بيشتر درگير مي‌شود. آكسون‌هاي هسته حركتي عصب چهره‌اي[۱۳] (هسته اصلي)، به عضلات صورت عصب رساني مي‌كنند. هسته حركتي عصب هفتم در ناحيه پل مغزي قراردارد. عضلات دهان، بيني، پلك‌ها، ابروها، حركت پوست سر و برخي از عضلات گردن توسط اين عصب تغذيه مي‌شوند. حس دو سوم پيشين زبان توسط عصب چهره‌اي تأمين مي‌گردد. عصب چهره‌اي، داراي فيبرهاي پاراسمپاتيك جهت غدد اشكي، زير فكي، زير زباني و مخاط بيني است.

فلج بل (Bell's palsy) كه معمولاً شايع است، به علت التهاب عصب هفتم مغزي (عصب فاشيال) ايجاد مي‌گردد. در فلج بل، عملكرد عضلات صورت سمت مبتلا با توجه به ميزان آسيب، دچار اختلال مي‌شود و به علت عملكرد صحيح عضلات در سمت سالم، چهره فرد نامتقارن مي‌گردد. فلج بل در افراد ديابتي شايع بوده كه بيش از يك سوم بيماران را شامل مي‌گردد. اين فلج ممكن است با سكته مغزي اشتباه شود.

عصب دهليزي حلزوني (Vestibulocochlear nerve)
زوج هشتم از اعصاب مغزي است كه خود از دو عصب تشكيل مي‌گردد:

عصب شنوايي (Audiatory nerve) يا حلزوني (Cochlear)
عصب دهليزي (Vestibular nerve)
عصب شنوايي در هسته كوكلئار-در ساقه مغز محل پيوند پل مغز با پياز نخاع- ختم شده و در شنيدن نقش دارد. منطقه شنوايي در لوب گيجگاهي (تمپورال) قشر مغز قراردارد. منطقه شنوايي اوليه شامل نواحي ۴۱ و ۴۲ برودمن است و منطقه شنوايي ارتباطي در ناحيه ۲۲ برودمن قراردارد. عصب دهليزي به همراه عصب شنوايي بوده و در هسته وستيبولار ختم مي‌شود. هسته وستيبولار در محل اتصال پل مغزي و پياز نخاع قرارمي گيرد. عصب دهليزي در تعادل و همچنين حركات هماهنگ چشم‌ها در ارتباط با حركات سر نقش دارد. از نشانه‌هاي آسيب عصب دهليزي، سرگيجه، تهوع و نيستاگموس است.[۱۴]

عصب زباني حلقي (Glossopharyngeal nerve)
اين عصب،زوج نهم از ميان دوازده جفت عصب مغزي است كه داراي اعمال حسي و حركتي است. عصب نهم ازنظر حسي، يك سوم پشتي زبان، مخاط حلق، شيپور استاش، لوزه‌ها و پرده صماخ را عصب دهي مي‌كند. فيبرهاي حركتي از اين عصب مغزي به نواحي كام نرم و گلو فرستاده مي‌شود. هسته‌هاي زوج نهم در پياز نخاع قراردارند كه عبارتنداز:

هسته راه منزوي (جهت حس چشايي و عمومي)
هسته آمبيگوس
هسته ساليواتوري تحتاني
عصب زباني حلقي همانند عصب حركتي چشمي (زوج سوم)، عصب چهره‌اي (زوج هفتم) و زوج دهم (عصب واگ) حاوي فيبرهاي پاراسمپاتيك است. فيبرهاي پاراسمپاتيك زوج نهم به غده بناگوشي[۱۵] مي‌روند.

عصب واگ (Vagus nerve)
دهمين زوج مغزي است كه داراي فيبرهاي حسي و حركتي است. نام ديگر اين عصب Pneumogastric Nerve است. حدود ۷۵٪ فيبرهاي پاراسمپاتيك، از طريق عصب واگ انتقال مي‌يابد. هسته‌هاي عصب واگ كه در پياز نخاع قراردارند عبارتنداز:

هسته آمبيگوس[۱۶]
هسته راه منزوي (جهت چشايي سطح اپيگلوت و حس عمومي)
هسته خلفي واگ
بيشتر فيبرهاي عصب واگ مربوط به فيبرهاي آوران احشايي است. اين فيبرها از نواحي دستگاه تنفس، گوارش و قوس آئورت مي‌باشد كه وارد هسته راه منزوي (هسته منزوي) مي‌شوند. فيبرهاي حركتي عصب دهم، از هسته آمبيگوس منشاء مي‌گيرد و به عضلات داخلي حنجره، حلق، قسمت فوقاني مري، عضله بالا برندهٔ كام و يك عضله خارجي حنجره بنام كريكوتيروييد مي‌روند. تنظيم كشش تارهاي صوتي مربوط به زوج دهم است، بنابراين در ضايعات آن ممكن است خشونت صدا[۱۷] بروز كند.[۱۸] فيبرهاي پاراسمپاتيك (جزء پيش عقده‌اي) عصب واگ، به قلب، قفسه سينه و دستگاه گوارش مي‌روند.

عصب فرعي (Accessory nerve)
زوج يازدهم مغزي كه فقط حركتي است و شامل دو قسمت مي‌باشد:

بخش مغزي به نام عصب فرعي جمجمه‌اي(Cranial accessory nerve)
بخش نخاعي به نام عصب فرعي نخاعي(Spinal accessory nerve)
عصب فرعي جمجمه‌اي از هسته آمبيگوس در پياز نخاع منشاء مي‌گيرد و از طريق عصب واگ به عضلات داخلي حنجره و كام نرم مي‌رود. عصب فرعي نخاعي از شاخ پيشين پنج قطعه (سگمان) فوقاني(C1-C5) نخاع، منشاء مي‌گيرد و عضلات جناغي-چنبري-پستاني[۱۹] و ذوزنقه‌اي[۲۰] را عصب دهي مي‌كند. اگرچه اعصاب فرعي نخاعي و جمجمه‌اي در يك سانتيمتر اول، غلاف سخت شامه اي مشتركي دارند ولي هيچ گونه رشته‌اي بين آن دو مبادله نمي‌شود.[۲۱]

عصب زيرزباني (Hypoglossal nerve)
اين عصب، زوج دوازده مغزي است كه فقط عملكرد حركتي دارد. عصب زيرزباني از هسته هيپوگلوسال در پياز نخاع مبدأ مي‌گيرد و عضلات داخلي و خارجي زبان را عصب رساني مي‌كند.[۲۲]

 

لمينت ايمكس

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.